«حسین بیش از آنکه تشنه آب باشد، تشنهی لبیک بود؛ اما افسوس که به جای افکارش، زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بیآبی نامیدند».
این جملهای است از دکتر شریعتی که معمولا در ایام عاشورا و اربعین، میان قشر روشنفکر به صورت پیامک مبادله میشود. اصل این کلام، مانند بسیاری از دیگر سخنان دکتر شریعتی، درست و منطقی است؛ اما نتیجهای که از سوی این افراد بر آن مترتب میشود درست و منطقی نیست. ثمره این نوع مغالطهها نیز این میشود که برخی از متدینین ما ضمن مخالفت با مجالس عزاداری، افاضه میفرمایند که: «امام حسین قیام نکرد که ما بعد از گذشت n سال، زندگیمون رو تعطیل کنیم و فقط گریه کنیم.» خوب البته این حرف هم درسته اما...
واقعیت این است که دو سر این طیف را افراط و تفریط در بر گرفته است و هر کدام، نیمه خالی لیوان طرف مقابل را میبیند. شاید در تاریخ، انسانهای زیادی با لب تشنه و یا زخمهای بسیار، جان داده باشند، و طبیعی است که این موضوع، به خودی خود، شاخص برتری نخواهد بود اما مردانی در تاریخ بودهاند که بر سر عقیده و ایمان خود از جان گذشتهاند و در فرازهایی از تاریخ این از جانگذشتگی موجب نثبیت دین حق و تمایز باطل گردیده است. و حسین را هم افکار و عقایدش، و آزادگی و حقانیتش به مسلخگاه عشق کشانید.
حدیث زخم و عطش و شهادت و اسارت و در یک جمله "داستان کربلا"، همگی نشانههایی است برای آنکه «ره گم نکنیم» و چه زیبا در کلام آن فرزانه جلوهگر شده است که فرمود: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». روشن است که مجالس عزاداری امام حسین (علیهالسلام) تا زمانی ارزشمند است که فلسفه وجودی آن، یعنی همین احیاگری دینی و زندگیبخشی اجتماعی، حفظ شود؛ اما اگر خود گریه و سفره، بهعنوان اصل قرار بگیرند، آنوقت راه برای تحریف ماجرای عاشورا باز میشود؛ داستانهای دروغ، علم و زنجیر، شخصیتهای تخیلی و ... همگی زاییدهی این "گمراهی" است؛ زاییده این توقف در اشک و گریه، و بازماندن از هدف اصلی است. و سخن گفتن در این وادی، بسیار سخت است چرا که بازار تعصب و غلو گرم است، و تشنگان حقیقت اندک.
اربعین شهادت امام حسین (علیهالسلام)، تسلیت باد
.: Weblog Themes By Pichak :.